پرچم باهماد آزادگان

394ـ یکم دیماه روزبه جنبش کتابسوزان به آزادگان خجسته باد

چنانکه خوانندگان تاکنون بارها در نوشته‌هامان خوانده‌اند ، ما تنها به بازنمودن حقایق زندگانی بس نمی‌کنیم بلکه همان اندازه میکوشیم بدآموزیها و راههای کجی را که پیش پای توده نهاده از میان برداریم.
از اینجا ما در راه خود دو کوشش را همزمان در پیش داریم : یکم ، بازنمودن حقایق زندگانی و دوم ، نبرد با آنچه نه حقیقت است : آنچه مایه‌ی گمراهیها و بدبختیها بوده است.
مثلاً نبرد ما با شیعیگری و بهاییگری و صوفیگری بیش از همه از رهگذر معنی راست (یا حقیقت) دین است زیرا چون در این کیشها دین به معنی راست خود بکار نرفته ، اینهمه گرفتاری بهره‌ی مردمان گردانیده‌اند. ما حقیقت دین را گفته‌ایم و باز به گوشه‌های دیگر آن خواهیم پرداخت ولی این بس نیست. این کیشها تنها با معنی کردن درست دین تکان نخواهند خورد.
زیرا اینها امروز «دکان» هم هست. صدهزاران کسان از رهگذر اینها نان میخورند بلکه کاخها می‌افرازند. پس چگونه تواند بود که تنها با گفتن اینکه اینها دین نیست و بیدینی است ، بیایید به دلیلهای ما گوش کنید ، دست از دکان خود بردارند؟!. در نتیجه ، چاره جز این نخواهد بود که با گفتن حقایق به نیروی همدستانمان افزاییم تا روزی برسد که دکانهاشان را براندازیم.
یکی از افزارهای فریبکاری آنان کتابهاشانست. کتابهای کیشی همه زایشگاه میکرب توده‌ راست.
تنها کیشها نیست. چنانکه کیشها دکان بوده و هستند ، «ادبیات» هم نزدیک به صد سال در این کشور دکان بوده است. از اینرو در همان حال که ما به بازنمودن معنی درست ادبیات میکوشیم ، بازماندن دیوانهای شاعران بدآموز و بیهوده‌گو یا افزارهای این دکان را بزیان توده میدانیم.
کسانی این کار را بما ایراد میگیرند. میگویند : «شما سخنان خود را بگویید ، دیگر چه کار دارید دیگران چه میکنند؟». آری ، کسانی از خامی گمان دارند مثلاً همینکه شما دلیل آوردید صوفیگری بزیان کشور و توده است کار پایان یافته است و از فردا صوفیان دست از کیش خود خواهند کشید و همچون دیگران بکار و زندگی خواهند پرداخت و گِرد بدآموزیهای خود نخواهند گردید.
میگوییم : باید با پروای بیشتری به سخنان ما بیندیشید. این کار ما نه از روی هوس و ستیزه‌کاریست. این کار مانند کاریست که مأموران «مبارزه با مواد مخدر» میکنند. کار ایشان تنها یافتن معتادان و فرستادن ایشان به کمپ ترک اعتیاد نیست. ایشان با قاچاقچیان مواد می‌جنگند و میکوشند ایشان را دستگیر گردانند ولی این اندازه هم ، کوششهای ناانجامی بیش نیست. آنها نه تنها مواد بدست آمده را از میان می‌برند بلکه اگر کشتزارهای تریاک را پیدا کنند همه را به آتش میکشند. این خامی است که گفته شود همین اندازه بس است که جلو معتاد را بگیرند.
نبرد باید ریشه‌کنانه باشد.
در گفتار کوتاهشده‌ی زیر که از روزبه (عید) جنبش کتابسوزان در سال 1322 آورده‌ایم این زمینه روشنتر خواهد گردید. ما در اینجا این روزبه را به یاران خود خجسته باد میگوییم و امیدمندیم در سالهای آینده نیاز توده را به چنین جنبشی بگوشهای بیشتری برسانیم.

گفتار آقاي كسروي درباره‌ي كتابسوزان
همگي مي‌دانيد كه ما چند سالست جشن كتابسوزان گرفته‌ايم و امروز اين نشست براي همانست. چنانكه بارها گفته‌ايم ما اين كار را از روي هوس ، يا از راه تندروي ، يا بنام ستيزه با اين و آن نمي‌كنيم. بلكه از روي فهم و بينش اين رفتار را برگزيده‌ايم و هوده‌ي[نتیجه] بزرگي از آن مي‌خواهيم.
كساني چون مي‌شنوند ما كتابها را بآتش مي‌اندازيم دهانشان باز مي‌ماند. چه كنند بيچارگان! تاكنون از زيان اين كتابها آگاه نشده‌اند. در نزد آنان اين كتابها سرچشمه‌ي فرهنگ و دانش است.
آنان كسانيند كه درماندگي و بدبختي توده را با ديده مي‌بينند و خود نيز در آن بدبختي گرفتارند ، و با اين حال تاكنون نينديشيده‌اند كه سرچشمه‌ي آن درماندگي و بدبختي چيست؟!.
ولي ما نيك مي‌دانيم كه آنچه توده‌هاي شرقي را باين روز انداخته گمراهيهاي گوناگون و درهميست كه از هزار سال باز رواج داشته و مغزها را پر گردانيده ، و چون مي‌كوشيم كه آن گمراهيها [را] براندازيم ناچاريم كه كتابها را كه سرچشمه‌ي آنهاست از ميان برداريم. اين كار ما درست ماننده‌ي «پَلَشت‌روبي»[= ضدعفونی] است كه پزشكان مي‌کنند. آنان هنگامي كه به بيماري مي‌پردازند تنها به بهبود او بس نكرده بخانه‌اي كه خوابگاه او مي‌بوده و به رختها و ديگر كاچالش[اثاث خانه] نيز مي‌پردازند و آنها را از ميكروبها پاك مي‌گردانند. ما نيز همان كار را مي‌كنيم. بلكه ما آتش به زايشگاه ميكروبها مي‌زنيم.
كساني مي‌گويند : از آن كتابها هزار نسخه بچاپ رسيده. چند نسخه را كه شما بسوزانيد چه نتيجه تواند بود؟!. مي‌گويم : امروز آغاز كار است و خواهد رسيد روزي كه پشته‌ها افرازيم و همه را در يكجا آتش زنيم. آنگاه اين سوزاندن دشمني نشان دادنست ، بيزاري جستنست. يك نتيجه‌ي اين آن خواهد بود كه مردم به بدي اين كتابها پي برند و آن پرده‌ي ناآگاهي از جلو چشمشان برداشته شود.
يكي نيز مي‌گويد : در اروپا كتابهاي بدتر از اين چاپ شود و كسي هم نسوزاند. خود مردم بايد نيك باشند. مي‌گويم : ما را با اروپا چه كار است؟! ما بايد با انديشه و فهم خود چاره بدردها كنيم. آنگاه کی در اروپا چنين كتابهايي هست؟!.. اگر در اروپا كسي كتابي نويسد و اين بدآموزيهاي زهرآلود صوفيگري يا خراباتيگري يا شيعيگري يا مانند اينها را بگنجاند او را ديوانه شمارند و آسوده‌اش نگزارند. در اروپا اگر هم كتابهاي بدي بچاپ رسد هيچكس بمردم درس بيغيرتي نخواهد داد. هيچ يكي نخواهد گفت : «پرواي آينده نكنيد ، در انديشه‌ي گذشته نباشد ، دم را فرصت شمارده بمستي بكوشيد». هيچيكي نخواهد گفت : «پي كار و پيشه‌اي نرويد ، نان از گدايي بخوريد و بتهذيب نفس كوشيد».
شگفتتر آنكه مي‌گويد : «بايد خود مردم نيك باشند». او نمي‌داند كه نيكي مردم در دست خودشان نيست. ما اگر مي‌خواهيم مردم نيك باشند بايد از راهش بنيكي آنها بكوشيم ، و راه همينست كه از گمراهيها و نادانيها بيرونشان آوريم و كتابهاي زيانمند را از دسترسشان دور گردانيم.
اين سخن او بآن مي‌ماند كه پزشكي كه دستور «پلشت‌روبي» مي‌دهد يكي ايراد گرفته بگويد :
«اينها براي چيست؟!.. مردم بايد خودشان بيماري نگيرند».
اين يك خويي در ايرانيانست كه هر كاري كه ديدند و هر سخني كه شنيدند نافهميده و ناانديشيده خُرده گيرند. مي‌خواهند خود را بنمايند و برتري فروشند. اينست باين گونه گفته‌هاي بسيار پوچ مي‌پردازند.
چيزيست بسيار روشن : از هزار سال باز در ايران و كشورهاي اسلامي پياپي بدآموزيها پديد آمده :
شيعيگري ، باطنيگري ، جبريگري ، صوفيگري ، فلسفه‌ي يونان ، خراباتيگري ، علي‌اللهيگري ، شيخيگري ، بهاييگري ، و اينها كه هر يك گمراهي ديگري مي‌بوده كم‌كم بهم درآميخته و يك رشته پندارهاي درهم گيج‌كننده‌اي پيدا شده ، و همه‌ي آنها بكتابها درآمده و از آنها بمغزها راه يافته ، و همانست كه مايه‌ي درماندگي توده‌هاي بدبخت شرقي گرديده. اكنون كه انديشه‌هاي اروپايي بشرق رسيده ، اينها نيز نيك و بد درهم است ، و آنگاه با پندارهاي گيج كننده‌ي كهن شرقي بهم مي‌آميزد و هرچه بدتر مي‌گردد.
باز مي‌گويم : سرچشمه‌ي بدبختي شرقيان اينهاست كه بايد از ميان رود. امروز جوانان كه سر مي‌افرازند گرفتار اينها مي‌شوند و بيشتر ايشان بيكبار تباه مي‌گردند. اينست ما چنانكه از يكسو آميغهاي[حقایق] زندگي را مي‌پراكنيم همچنان بايد باين كتابها پرداخته بنابودي آنها كوشيم.
پایگاه احمد کسروی :                                                     https://kasravi-ahmad.blogspot.com
کانال پاکدینی :                                                                 https://telegram.me/pakdini
تاریخ مشروطه‌ی ایران :                                https://telegram.me/tarikhe_mashruteye_Iran
تاریخ راست بنیادگزار اسلام :                             https://telegram.me/tarikhe_mohammad
کتابهای سودمند :                                                          https://telegram.me/ketabSudmand
کتابخانه‌ی پاکدینی در تلگرام :                                                       https://telegram.me/pakdini_bot
همبستگی با ما :                                                          https://telegram.me/ahmad_kasravi
همبستگی با ما :                                                                                           farhixt@gmail.com