پرچم باهماد آزادگان

376 ـ ماهیت انتخابات در ایران ـ شرکت کنیم یا نه؟! ـ 3

شایندگی (رشد سیاسی) مردم
در پایان گفتگو از قانون اساسی بجاست بیاد آوریم که این قانون به چه آسانی بر ما فرمانروا گردید. همه میدانند که مردم ، شاه را از ایران راندند (ولی شاهی بجای خود بازماند). مردم خمینی و پیرامونیانش را نیرو دادند و زیردستی ایشان را پذیرفتند. 98.2 درصد مردم به «جمهوری اسلامی» رأی دادند. هم مردم ایران بودند که این قانون اساسی را با رأی بالایی تأیید کردند.
اینکه کسانی بگویند : « اینها همه نقشه‌ی بیگانگان بود»‌ یا « دخالتهای بیگانگان کار را به اینجا کشانید» ، بهانه‌ی کودک‌واری بیش نیست.
مردمی که همچون کودکان به یک شکلاتی ، به یک نوید « سهم نفت»‌ فریب خوردند ، بهتر است پیش از آنکه بهانه‌ی نقشه‌ی بیگانگان آورند به ناتوانی و نداشتن رشد سیاسی خود و علتهای آن بیندیشند و درپی چاره‌ی آن باشند.
راه چاره بدست فرشتگان گشاده‌ نخواهد گردید. بیگانگان را دل به حال ما نخواهد سوخت. این ماییم که باید خود چاره‌‌ی گرفتاریهامان کنیم.
باید معترف بود که مردم ایران رشد سیاسی نیافته‌اند و سی و اند سال پیش ، این اندازه هم رشد نداشتند. پس آن رفتارهایی که از ایشان دیده شد جای شگفتی ندارد. مگر به مردم ، کسانی این نکته‌ها و دهها آگاهی دیگر از اینگونه را یاد داده بودند که انتظار رشد سیاسی از ایشان بجا باشد؟!
در انتخابات اردی‌بهشت 96 در ایران ، شش تن نامزد ریاست جمهوریند و شما چنان انگارید که این شش تن را می‌شناسید یا اینکه تبلیغات و مناظره‌های تلویزیونی آنها را بما می‌شناساند ، ولی چه خواهید گفت درباره‌ی نامزدهای شورای شهر و یا نمایندگان مجلس در شهرها بویژه در شهرهای بزرگ که شناختن ایشان جز از راه حزبها انجام پذیر نیست؟!. در کشورهایی که حزبها آزادند ، مردم به نامزد حزبها رأی میدهند چون حزب را می شناسند نه اینکه یکایک نامزدها را می‌شناسند. ولی در کشور ما از هر صدهزار تن چه بسا تنها یک تن بتواند ادعا کند که نامزدهای شورای شهر یا مجلس را در یک شهر بزرگی می‌شناسد.

شرکت در انتخابات یا تحریم آن
اکنون می‌پردازیم به عنوان این گفتار که جستار اصلی ما آنست. کسانی برآنند که باید در انتخابات شرکت جست و نباید ناکوشا ماند. از آنسو کسانی هم « تحریم انتخابات» را پیش میکشند. ایشان باور دارند که شرکت در انتخابات به زیان مردم است. اگر سخنان اینان را دسته‌بندی کنیم و باورهاشان را زیر عنوانهایی گرد آوریم در این پنج رده جا میگیرد :
1ـ « جنگ زرگری» : " اختلافاتی که میان دسته‌های درون حکومت دیده می‌شود ، نمایشی و برای فریب مردم است. اینها جنگ زرگری است"." اینها برای آنست که مردم به پای صندوقهای رأی بیایند تا یک « انتخابات پرشور» دیگری به انتخابات انجام شده افزوده‌ گردد و این را تابلوی تبلیغات دمکراسی گردانند."
2ـ « یکسان بودن دسته‌ها» در درون حکومت و در نتیجه ، یکسانی سود و زیان ایشان به مردم : "فرقی میان این دسته و آن دسته نیست". " از هیچ کدام از اینها آبی برای مردم گرم نخواهد شد". "مگر دولت اخیر برای ما (یا من) چه کرده؟!"
3ـ « تقلب در انتخابات» یا (انتخابات مهندسی شده) : "ما هر کاری کنیم ، ایشان رأی آن کسی را که بدیده دارند از صندوقها درمی‌آورند". " گفته می‌شود دو میلیون یا بیشتر شناسنامه‌ی جعلی در دستشان است تا بتوانند نتیجه‌ی انتخابات را بدلخواه دیگر گردانند".
4ـ « شیوه‌ی قهر» : " با کسانی که در این چهار دهه هزاران ستم و آسیب به مردم روا داشتند و میان مردم مرز خودی و غیرخودی کشیدند ، بهره‌مندیها را برای خودیها بدیده گرفتند و دیگران را بی‌بهره گزاردند هرگز آشتی نخواهم کرد". « من شناسنامه‌ام را کثیف نخواهم کرد». " شرکت در انتخابات آشتی با جنایتکاران و دزدان است"." مگر این حکومت از روی دمکراسی است که ما با تن دادن به چنین انتخاباتهایی او را تأیید هم بکنیم؟! ، این در بهترین حالِ خود تنها انتخاب میان بد و بدتر است."
5ـ « مشروعیت دادن به حکومت ملایان» و « فشار دیده‌بان حقوق بشر» : " این هیاهوهایی که برای انتخابات هر دو سال یکبار برپا میکنند ، چیزی جز یک نمایش برای مشروع نشان دادن حکومت و کوتاه کردن زبان دولتهای بیگانه‌ای که بر ایران از راه « حقوق بشر» فشار می‌آورند نیست". " شرکت در انتخابات آب به آسیاب ملایان ریختن است. ایشان را در زیر پا گزاردن آزادی و دیگر حقوق مردم ، جری کردن است"." شرکت نکردن در انتخابات مایه‌ی «ریزش هواداران» است و به حکومت میفهماند که با مردم نمی‌تواند هرگونه رفتاری که خواست بکند".
از آنسو "شرکت در انتخابات مشروعیت دادن بملایان و خودکامگی است". "با چنین اشتباهی ، به حکومت ، مردم و جهانیان می‌فهمانید که ما خواهان و شاینده‌ی این حکومت یا مانند آن هستیم".
سخنان تحریم کنندگان انتخابات ، بیش یا کم در دسته‌بندی بالا می‌گنجد.
درباره‌ی عنوان نخست (جنگ زرگری) باید گفت که کسانی همیشه هستند که در این گونه جستارها که آگاهیها کم است و هنوز چندان آشکار نشده ، تئوری‌ای را پیش‌ میکشند و به دستیاری آن میخواهند خود را زیرکتر از دیگران نشان دهند. این تئوریِ جنگ زرگری نیز از سالهای نخستِ این حکومت از سوی کسانی پیش کشیده شد و تا سالهای 76 و پس از آن ادامه داشت. لیکن رفته رفته که میان دو دسته از حکومتیان ، نخست سخنان و سپس رفتارهای دشمنانه‌ای درگرفت و سرانجام کار به زندان و ترور و خونریزیها نیز انجامید ، « تئوریسین»های جنگ زرگری به پوچی گفتار خود پی بردند.
عنوان دوم آنست که میگوید : «هیچ فرقی میان این و آن نیست». می‌پرسیم : آیا اینها راست میگویند؟ آیا نه آنست که اگر انصاف داشتند و حافظه‌شان نه دوازده سال گذشته بلکه تنها همین شش سال گذشته را بیاد می‌آورْد چنین سخنی نمی‌گفتند؟!
اینجا جایش نیست که ما بدیهای یک دسته از ایشان و ستمهایی را که به مردم ایران و نیز یاران کهن خود کردند یکایک یاد کنیم. این دیگرانی را می‌سزد و ایشان نیز این کار را در رسانه‌ها ـ روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ـ انجام داده و میدهند. سخن ما از کسانی است که تا بیست سال پیش حکومت را از یک دسته و یکپارچه میدانستند و خودنمایانه هر اختلافی را که میان این دسته‌ها پیش می‌آمد « جنگ زرگری» می‌شمردند. لیکن چون از همان زمان پرده‌ها کنار رفت و دشمنی میان این دسته‌ها به آشکار افتاد ، اینان یک سنگر پس نشستند و سخنشان را دیگر کردند. اینبار گفتند : « فرقی میان این دسته‌ها نیست».
در این زمینه دهها صفحه را با یاد کردن از دو دوره‌ی ریاست‌جمهوری میتوان سیاه گردانید ولی نه اینجا جای آن و نه این ، کار ما است. ما به دو سه نکته بسنده میکنیم. کسانی اگر جویای حقیقتند از پیشامدهای آن دو دوره میتوانند دریابند که آیا براستی فرقی میان این دسته‌ها هست یا نه. ما در اینجا به دو سه موضوع اشاره‌ی کوتاهی میکنیم.
نخست به گرفتاری یارانه اشاره میکنیم. پس از سالهای 57 ، یارانه‌ای گردیدن کالاهای پرشماری بار بزرگی بدوش دولتها گردید و هرچه میگذشت سنگینی بیشتری میکرد. تا اینکه دولت هفتم با افزایش بهای سالانه‌ی سوخت و کاهش برخی یارانه‌ها این گرفتاری را با شیوه‌ی یکنواخت و پسندیده‌ای به برداشتن آغازید.
دوم داستان شوراهاست. شوراها در قانون اساسی کنونی با « انجمنهای ایالتی و ولایتی» (استانی و شهرستانی) در متمم قانون اساسی گذشته ، یکسان نیست. در آنها انجمنها تنها نظارت نکرده طرحهایی را نیز « تصویب» توانستندی کرد. ولی در این قانون همان بایاها را نیز از شوراها گرفته ، به آنها تنها بایای دیده‌بانی و « پیشنهادکنندگی» دادند (اصلهای صد تا صدوشش). با اینهمه هیچیک از دولتهایی که سر کار آمدند تا نوزده سال بشوراها پروایی نکردند و از اینجا دانسته می‌شود که پرداختن مردم به کارهای اجتماعی و سیاسی را نمی‌خواستند. تا آنکه دولت هفتم آن را براه انداخت.
از سوی دیگر در سالهای اخیر دولت نهم بر سر کار آمد که شیوه‌ی کاهش سالیانه‌ی آرام و یکنواخت یارانه را بهم زد و چند سالی بیکبار از کار انداخت. سپس نیاز به شرح نیست که با «هدفمند» گردانیدن آن ، کشور را به چه بدبختیهایی کشانید.
همچنین مجلس را زیردست گردانیده و یکبار هم بی‌پرده گفت : « مجلس در رأس امور نیست». همو « سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی» و کارهایش را بیکبار نادیده گرفت و میتوان گفت برچید و سالها کارهای کشور را با برنامه‌های کدخداواری به تباهی کشانید. تا آنکه دولت یازدهم این سازمان را دوباره برپا گردانید.
همچنین شما میان سیاست خارجی دولتهایی که در ایران بر سر کار آمده‌اند میتوانید این دو دسته‌بندی را ببینید. یکی خواهان دوستی و همبستگی با دیگر کشورها و کاهش از دشمنیها و آن دیگری غوغایی ، گستاخ ، هرزه‌گو و بیپروا به همبستگیهای جهانی.
اکنون ما می‌پرسیم : چگونه یک دسته که درباره‌ی یارانه ، شوراها ، مجلس و پرداختن مردم به کارهای سیاسی ، سازمان برنامه و بودجه و همبستگی با جهانیان آن روش ، و دیگری که روشی بیکباره متضاد با او دارد توانند یکسان باشند و فرقی ندارند؟!
اکنون اگر کسی روی یکسان بودن دسته‌های سیاسی پافشاری کند ما را با او سخنی نخواهد بود. ما با کسانی میتوانیم گفتگو بداریم که دست کم به دو دسته‌ی همچشم در حکومت باور بدارند. اگر کسانی درپی آنند که پیشامدهای سیاسی در ایران را همه نمایشنامه‌ی از پیش نوشته شده نشان دهند همچون پنداربافانی که نمونه‌های فراوانی از آن در ایران بوده‌اند و هر پیشامدی را که پیش می‌آمد یا از انگلیس و آمریکا میدانستند یا از شوروی ، هستند کسان فراوانتری که بتوانند ایشان را با پرسشهایی درمانده سازند. ولی ما بهتر میدانیم به این گفتگوی بی‌پا هیچگاه درنیاییم.
ایراد ما همچنین به عنوان دیگریست که در همین دسته‌بندی جا میگیرد : « من در انتخابات شرکت نمی‌کنم ، مگر این دولت برای من (یا ما) چه کرده؟!». این سخن برای کسانی که چندان از پیشامدها آگاهند که میتوانند فرق دوغ و دوشاب را دریابند چندان روشنست که نیازی به شرح نیست. بویژه آن که میگوید : « برای من چه کرده؟!» چندان پرت است که جای هیچگونه سخنی نیست. بجای آنکه سود همگان را بدیده گیرد و آن را بداوری گزارد ، همه درپی آنست که به او چه رسیده.
درباره‌ی کارهای هر دسته از هواداران و مخالفان دولت و دیگر دسته‌های سیاسی ، در رسانه‌ها پیاپی شرح داده‌ شده و اگر کسی تاکنون از آنها درنیافته که راستی چیست ،‌ از گفتن ما چه برخیزد؟!
یک نکته هم که مایه‌ی لغزش می‌تواند بود اینست که برخی هم‌میهنان از ناآگاهی و ناآزمودگی که همه چیز را سفید یا سیاه می‌بینند ، هر کدام از این دولتها را بجای آنکه با همتای خود بسنجند با یک دولت آرمانی می‌سنجند و در نتیجه هیچ دولتی از دیده‌ی ایشان پسندیده بشمار نمی‌آید. ایشان باید بدانند که ما نیز همیشه چشم به یک دولت آرمانی دمکرات داریم و کارها و پیشرفت کشور را با آن می‌سنجیم ولی در این میان ، کار و رفتار آن دولتها را نیز جدا از مردم و « حکومت» بدیده گرفته داوری نمی‌کنیم. در چنین داوری‌ای مردم و بخشهای دیگر حکومت را نیز که جدا از
« دولت»‌ می‌باشد باید بدیده گرفت. ما درباره‌ی بایاهای مردم و هنایش آن بر کارهای اجتماعی و سیاسی در پایان این گفتار سخنانی خواهیم راند.
کنون در این گفتار میخواهیم بدانیم که در انتخابات شرکت جستن بسود توده است یا شرکت نجستن.
عنوان سوم : « تقلب در انتخابات» یا شناسنامه‌های جعلی عنوان دیگریست که برخی برای شرکت نکردن در انتخابات پیش می‌کشند. ما از تقلب در انتخابات مجلس دور نهم که در زمان دولت دهم انجام گرفت چیزهایی شنیده‌ایم که دور از راستی نمیدانیم. لیکن آنچه به رسوایی انجامید انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود و از پاس رژیم در نزد مردم کاست. حکومت اکنون میداند که در چنین موردهایی باید بهای سنگینی برای آن بپردازد. این را یک سود شرکت در انتخابات میتوان شمرد.
در هر انتخاباتی که همچشمان ، نمایندگانی پای صندوقهای رأی دارند ،‌ دور میدانیم که بی‌پرده بتوانند تقلب کنند. از آنسو در انتخابات بسیاری از کشورها نیز سخن از تقلب می‌شنویم ، آیا چون تقلبهایی شده ، نباید کسی در انتخابات شرکت کند؟!
 اگر کسانی بیگمانند که تقلب خواهد شد بهتر آنست که رأی ندهند ولی می‌پرسیم : آیا بیگمانید؟!. آنچه ما میدانیم اینست که تقلب پس از انتخابات دانسته میگردد نه پیش از آن.
همچنین از کجا که داستان شناسنامه‌های تقلبی راست است؟! پلیس و وزارت کشور میگوید : با شماره‌ی کارت ملی و سامانه‌ی «برخط» رأی دادن بیش از یکبار را جلو میگیرد. ما نه آنکه پایندان (ضامن) سخن آنها توانیم بود ولی چنانکه گفتیم : اگر چنین چیزی رخ دهد پیش از انتخابات دانسته نمیگردد.

(این گفتار را فردا دنبال خواهیم کرد)