پرچم باهماد آزادگان

330 ـ تمدن چيست؟

بدا حال گروهي كه قفل بر دهان نادانان خود نزنند.
بدا حال ناداناني كه پي بناداني خود نبرده دم از گفتار نبندند.
اگر چه اين موضوع با اين عنوان در آيين در آمده. ولي چون زيبنده‌ي آن كتاب جز اختصار سخن نبود و گفتگوهاي بسياري كه در اين باره بايستي كرد در آنجا جاي نداشت اينست كه موضوع را دوباره عنوان كرده بار ديگر در پيرامون آن سخن مي‌رانيم.
از روزي كه راه كتابها و روزنامه‌هاي غرب بايران باز گرديده يك رشته كلمه‌هايي در زبان فارسي پديد آمده كه با آنكه هم در گفتارها و هم در نگارشها فراوان بكار مي‌رود نه تنها شنوندگان و خوانندگان ، خود گويندگان و نويسندگان نيز معني آنها را درنمي‌يابند.
يكي از آنها اين كلمه‌ي « تمدن » است كه خدا مي‌داند سالی چند هزار بار از قلم و زبان هواداران اروپا مي‌گذرد و خود يكي از دستاويزهاي مهم ايشان است كه بهر هنگام كه دستشان از هر جا كوتاه شد و عبارت يا عنوان ديگري پيدا نكردند دست بدامن اين كلمه‌ي تاريك و ناروشن زده آن را وسيله‌ي تاخت و نكوهش بر ايران مي‌سازد.

329 ـ غول بيكاري

خوانندگان پيمان بياد دارند كه بگفته‌ي يكي از آژانسها در پارلمان انگليس نام « غول دريايي» برده شده و يكي از نمايندگان گفته : « چه بهتر كه دولت چاره‌اي بغول بيكاري بينديشد كه ديدار آن دلهاي همه را بلرزه مي‌اندازد».
اگرچه امسال زمستان [1][آغاز سال 1934م] هياهو در آمريكا و اروپا درباره‌ی بيكاري و گرسنگي كمتر از سالهاي پيش است و ديگر گرسنگان لشكر آراسته بپايتختها سفر نمي‌كنند و آژانسها پياپي خبرهاي دلگداز پراكنده نمي‌سازند. ولي از اينجا نبايد پنداشت كه از سختي بيكاري و گرسنگي كاسته و چاره‌اي بدرد بيچارگان انديشيده شده است. بلكه علت آرامش ، عادي شدن موضوع است و از سوي ديگر بيچاره گرسنگان از آن نمايشها و لشكر آراييهاي پارسال و پيرارسال  نتيجه‌اي نديدند كه امسال بار ديگر بآن نمايشها برخيزند.

328 ـ یاد یک سفر

چندی پیش در سفری به لرستان با اتوبوس ، در میان راه ، مرد سالمند ولی زنده‌دلی روی صندلی کناریم نشست ـ مردی آگاه و پرشور. همسفری و آشنایی ما با یکدیگر ، از سلام کردن آغاز یافت و سپس به سان (وضع) آب و هوا کشید و از این سخن رفت که امسال همچون سالهای گذشته نبوده و در چندین خشکسالی اخیر ، چنین برف و بارانی کمتر ‌باریده و اینکه پدیده‌ی النینو را کارشناسان در این دگرگونی آب و هوا هَنایا (مؤثر) دانسته‌اند.
از اینجا سخن به جاهای دیگر کشید و او از جغرافیای آن سرزمین و رودها و اینکه سرچشمه‌هاشان کجاست و از کجاها میگذرد و به کجا میریزد ، از کوهها و قله‌هاشان و سپس از تاریخچه‌ی نام شهرهای آن نزدیکیها و پیشامدهای تاریخیِ هر یک و دیگر چیزها سخن راند. از ویژگیهای هر یک از روستاهای بنام آن جاها گرفته تا از مردان تاریخی آن سرزمین به شیرینی سخن راند و من نیک گوش میکردم و بهره می‌بردم.