پرچم باهماد آزادگان

320ـ این نه دینست که پروای آینده نکرده سرگرم گذشته هاست

اين خود پايه‌اي در كار ماست كه دين نيك روشن باشد و مرز دارد و هرگز كمي يا بيشي نپذيرد و هيچگاه بازيچه‌ي هوس اين و آن نباشد ، ما گفته‌ايم در دين بايد از گذشته چشم پوشيد و باكنون و آينده پرداخت. گفته‌ايم بايد بكسي جايي در دين باز نكرد. گفته‌ايم بايد از هر پنداري بيزاري نمود. گفته‌ايم بايد جهان را در پيشرفت و آينده‌ي آن را ارجدارتر از گذشته‌اش دانست. (511560)

شیعیگری خود سرگرم گذشته ها بودنست

چيزيست بس روشن : كسي كه دل بكاري بست از كارهاي ديگر بازمانَد. ما اين را آشكار مي‌بينيم كه بيشتر اين كسان[پیروان ملایان] (نه همه‌شان) به درستي و راستگويي و دستگيري از بينوايان و برتافتن دست بيدادگران و مانند اينها كه از بنياد دين بشمار است پابستگي ندارند زيرا كه رستگاري را در جز از اينها مي‌دانند و خشنودي خدا را در چيزهاي ديگر مي‌شناسند.

319ـ چه سودی در تاریخ خواندن هست؟

در آغاز سال پنجم پیمان ، فتحی نامی از هواداران پیمان از بندرشاه سودهایی برای تاریخ خواندن نوشته که در پیمان چاپ شده و سپس چنین آمده :
چون آقاي فتحي از هواداران پيمان هستند و اين گفتارشان از نگارشهاي پيمان بركنار نيست آن را چاپ كرديم ولي می‌‌بايد چند سطري بر گفته‌هاي ايشان بيفزاييم :
نخست اينكه تاريخ خواندن و از نيك و بد گذشتگان آگاه شدن و از آنها پند آموختن كه خواست ما و آقاي فتحي است چيز ديگر است و بگذشته پرداختن و آن را مايه‌ی سرگرمي ساختن چيز ديگر[1]. بايد ميانه‌ی اين دو جدايي گزاشت چنانكه در جاي ديگري آن را باز نموده‌ايم.

318ـ با کتابهای تاریخی خود چه رفتاری پیش گیریم؟!

آقاي نيري از سمنان مي نويسند : كساني كتاب حبيب‌السير را يكي از بهترين كتابهاي تاريخي می‌شمارند بلكه چندان درباره‌ی آن توصيف قايل شده‌اند كه ميگويند تاريخ مذكور در ايران مانند و همالي ندارد آيا عقيده‌ی شما چيست؟..
ميگوييم : اگر حبیب‌السير را با روضـة‌الصفا و ناسخ‌التواريخ و تاريخ‌گزيده و مطلع‌السعدين و مانند اينها بسنجيد حبيب‌السير از همه بهتر است. زيرا در شمردن خاندانهاي پادشاهي بر همه‌ی آنها بيشي دارد وانگاه داستان شاه اسماعيل را كه همزمان بوده نيك نوشته است. ولي اگر بخواهند بگويند از ديده‌ی تاريخنگاري و شرطهاي آن نيز كتاب بسيار نيكي است

317ـ گذشته ديگران را بوده و اكنون و آينده ما راست

از كوتاه‌بيني‌هايي كه گريبانگير كسان بسياري شده اينست كه بگذشته ارج بيشتر ميگزارند و همه بآن مي پردازند و پرواي اكنون و آينده كمتر ميكنند.
اين شيوه‌ی عاميانست كه بزمانهاي پيشين با ديده‌ی ديگري مي نگرند و سخنان گزافه آميز از فراوانيها و خوشيهاي آن زمانها گويند و مردان گذشته را روز بروز بزرگتر گردانند و كارهاي نيارستني [= معجزات] و بيرون از آيين طبيعت را كه از آن زمانها گفته شود بآساني باور نمايند. كساني از آنان چنين پندارند جهان روز بروز بدتر گرديده و همواره گذشته را آرزو نمايند و از زمان خود بگله پردازند. كساني نيز پندارند داستانهاي بزرگي كه در زمانهاي پيشين رخ داده ديگر در هيچ زماني رخ نخواهد داد و مردان بنامي كه برخاسته اند ديگر نخواهند برخاست.