پرچم باهماد آزادگان

288 ـ سخنی با آقای بهرام مشیری ـ 1

1ـ شعر مسئولانه یا شعر برای شعر؟
آقای مشیری از آنرو نزد ما گرامیست که در سخنانش باور خود را فدای مصلحتش نمی کند. برای نمونه همیشه از کسروی به نیکی یاد میکند ، با اینهمه چون در زمینه ای اندیشه‌ی او را نادرست میداند به دلیل آوردن برمیخیزد و پروای نام و آوازه‌ی او را نمی کند که این نزد خرد ارجدار است. ما در ایران به چنین خویهای ستوده ای نیاز بسیار داریم و اینست باید به پرورش آن بکوشیم. ولی دانستنی است که دلیری باید با چشم باز باشد وگرنه از آن سود بایسته نمودار نمی گردد بلکه زیانها از آن پدید می آید. ناآگاهانه دلیری کردن و از مرز بیباکی گذشتن رویهمرفته نکوهیده است.
جنبش مشروطه بسیاری از خویها و آیینها را دگرگون و مردمی کرد. یکی از آنها آداب شعر و شاعری بود. آن جنبش خردها را به تکان آورده مردمی که هیچگاه در اندیشه‌ی توده و کشور نبودند را به این جستار دلبسته کرد و پنجره ای که بروی نگاهشان گشود همین سود توده و کشور بود. سران مشروطه به شعرهای ایران که از بیشتر آنها بوی صوفیگری ، جبریگری ، خراباتیگری ، چاپلوسی ، استبداد ، بیعاری و بیغیرتی می آید بیزاری نشان میدادند و نتیجه آنکه ، شاعری و شعرخوانی نه آنکه رواجی نیافت ، از رواجش نیز کاست.

‏287ـ گفتگوی شاه و کسروی

ما تا بتوانیم می خواهیم سخنمان از دردهای کشور و توده باشد و راه چاره ای را که پاکدینی گشوده به هم میهنانمان نشان دهیم. از آنسو ما به این سخن سخت پابندیم که « در دین کسی را جایگاهی نیست» و اگر به زندگانی کسروی می پردازیم از دین نمی شماریمش بلکه به چند انگیزه است که یکی سرمشق بودن زندگانی آن مرد پاکدامن و دلیر است. دوم اینکه کسی را که به پاکدینی راهنمایی می کنیم خواهد پرسید : این راه را چه کسی به جهانیان شناسانیده؟. در آنجاست که نیاز خواهیم داشت سخن از کسروی برانیم و به زندگانی و کوششهای خستگی ناپذیر او پردازیم. وگرنه خود او به ما سپارش دارد که مرا در میانه نبینید. سخنانی است ببینید راست است یا نه. بداوری خرد بسپارید و اگر راست است نه پیروی از من بلکه پیروی از خرد کنید. گاهی نیز از راه تاریخ است که ناچاریم سخن از زندگانی و کوششهایش رانیم.
دیده می شود برخی قلم بدست گرفته نوشتارهایی می نویسند که بیکبار ناراست است. یا در اینترنت سخنانی را بدروغ به او نسبت میدهند. همینست درباره‌ی زندگانی او که آنچه در اینباره نوشته اند ـ آشکاره بگوییم ـ بیشترشان یادآور عبارت «خسن و خسین هر سه دختران معاویه» می باشد.