پرچم باهماد آزادگان

235 ـ بجوانان درسخوانده

در ايران بسياري از جوانان مي‌پندارند كه دانستنيها همانست كه در دبيرستانها و دانشكده‌ها ياد گرفته‌اند. مي‌پندارند با همان سرمايه در زندگاني راه روشني در پيش توانند داشت و با دانش و بينش توانند زيست ولي اينها نه راستست.
آن جوانان بايد بدانند بسياري از دانستنيهاست كه در دبيرستان و دانشكده نتوان آموخت. دانشمندان جهان همه نيازمندند كه چيزهاي ديگري نيز ياد گيرند.
آنگاه اگر دبیرستانها و دانشکده‌های ایرانست ، در آنها دست بدخواهان کشور در کار است و بیش از همه بفریفتن جوانان و گمراهانیدن ایشان کوشیده می شود.

234 ـ روزبه پیمان خجسته باد!

پایگاه : روزبه پیمان را به همه‌ی آزادگان خجسته باد می گوییم. یاران! بکوشیم سالی که در پیش است فیروزیهای بیشتری ازآن ما گردد.
دیگران که می‌شنوند این روز را ما بنام یک مهنامه روزبه (عید) نهاده و جشن میگیریم در شگفت می‌شوند. می‌گویند : یک مهنامه چیست که برایش روزبه گیرید؟..
آری ، این مهنامه هایی که دیده و می‌بینیم و باید « روزی‌نامه»شان نامید و دارندگانشان روزنامه‌نویسی را یک پیشه و آن را نیز تنها بهر روزی درآوردن شناخته‌اند ، نه چیزیست که ارجی بدارد و برایش روزی را جدا گردانند.
بیگمان یک دسته از دارندگان مهنامه کسان آبرومندی بوده و هستند و این را نه برای روزی توزیدن بلکه از سر میهن‌خواهی و مردم‌دوستی راه انداخته اند ولی بیشتر ایشان (نه همه) نیز یک « راه» روشنی در پیش نداشته و ستونهای نامه‌ی خود را با هرچه « نیک» و « سودمند» بدانند پر کرده و می‌کنند. ولی مهنامه‌ی پیمان داستان دیگری دارد.

233 ـ يك مردمي تا خود نيك نباشند از جهان نيكي نبينند

پایگاه : چون با ساختاری که این پایگاه دارد دسترس به گفتارهای گذشته آسان نمی باشد برای آنکه آنها از دیده ها دور نماند بدیده داریم هر چندگاهی گفتارهای ارجدار گذشته را تازه گردانیم.
در زیر گفتار شماره‌ی 2 و 3 این پایگاه را بار دیگر نشر می کنیم.

در تاريخ هندوستان چنين مي خوانيم :
در آغاز سده‌ی هفدهم دو كشور فرانسه و انگليس نمايندگيهاي شركتهاي بازرگاني خود را در هندوستان برپا كردند. اين شركتها حق انحصاري بازرگاني ، پديد آوردن نيروي پليس در هندوستان را از دولت خود دريافت كرده در آنجا نيز با دادن پيشكش و يا ماليات به پادشاه يا فرمانرواي محلي حق ساختن ساختمانهاي بازرگاني يا بندرگاه را بدست آوردند. ساختمانهاي بازرگاني همان مغازه ها ، انبارهاي كالا و خانه هاي مأموران بود كه برج و باروي استواري آن را دربر مي گرفت تا در هنگام جنگ با دشمنان بتواند پايداري كند.
پس از مرگ پادشاه هندوستان بنامِ اورنگ زيب (1707) ، كاركنان دولت و پادشاه كه با عنوانهاي نوّاب و راجه شناخته مي شدند سر به خودسري برداشته و بجنگ ميان خود پرداختند.