پرچم باهماد آزادگان

212 ـ روزبه ، سیاست و زنان


گفتار آقاي كسروي

نخست سپاس مي‌گزارم كه آقايان از دور و نزديك باينجا آمده‌اند كه در اين جشن كه ما مي‌داريم همـراهي نمايند. اما گفتاري كه خواهم راند : بايد دانست كه ما در هر كاري از ديگران جداييم. من نميخواهم چون نشستي هست براي سرگرمي شما جمله پردازي كنم. اين كار ديگرانست. بلكه سخناني را ميدارم و سه چيز را يادداشت كرده‌ام كه مي‌خواهم با شما بگفتگو گزارم. اين يك گفتگوست كه با شما خواهم كرد. بشنويد و بفهميد و با خرد خودتان داوري كنيد و اگر سخني ميداريد شما نيز بگوييد.

يكي از آن سه چيز داستان « روزبه» است. ما بارها روزبه را معني كرديم. روزبه يا عيد آنست كه در كشوري پيشامد بزرگ تاريخي بسود آن كشور رخ‌دهد و مردم براي ارج‌شناختن از آن پيشامد و از پديد آورندگانش و تازه گردانيدن ياد آنان ، روز رخ‌دادنش را روزبه گردانند كه همه ساله در آنروز جشنی گيرند. چنين روزبه سودهايي تواند داشت. گذشته ‌از آنكه خود بيداري و هوشياري توده را رساند هزارها كسان را وادارد كه ‌از جانفشاني در راه كشور و پديد آوردن مانندهاي آن پيشامد بازنايستند.

211 ـ درباره‌ی پیمان و تاریخچه‌ی او



(دنباله‌ی پست پیشین)
سپس آقای سلطانزاده برخاسته بگفتار پرداخت :


گفتار آقای سلطانزاده


برادران پاکدین! تاریخچه‌ی انتشار مهنامه‌ی پیمان را که امشب میخواستم بطور اجمال باستحضار برسانم آقای کسروی قسمتی از آن را در گفتار شیرین خود بیان کردند[1] اینک بخش دیگر موضوع را که ناگفته مانده مختصراً بیان کرده و توجه آقایان را بوظایف سنگینی که امروز داریم جلب می‌کنم.


کسانی که در سالهای 309ـ310ـ311 روزنامه های مرکز را می خواندند البته بخاطر دارند که در آن تاریخ درباره‌ی تمدن اروپا و اروپاییگری چه هیاهویی برپا شده بود. بعضی از اشخاص بنام ، ‌عقیده داشتند که باید ظاهراً و باطناً اروپایی شده و تمدن اروپاییان را قبول کنیم. یکی از این آقایان گفته بود : اگر ما ایرانیان نجات ایران را می‌خواهیم باید تمام اطوار و حرکات خودمان را با اروپاییان تطبیق کرده اخلاق و عادات آنها را بدون کم و زیاد و بدون چون و چرا و بی‌آنکه حق جرح و تعدیل داشته باشیم قبول کنیم.


درست در همین اوقات که آتش اروپاییگری در مرکز ایران شعله‌ور بود آقای کسروی یکی دو مقاله در روزنامه‌ی شفق سرخ و سایر روزنامه های آن روزی بر علیه این افکار انتشار داده و تکان سختی در میان توده‌ی درسخوانده‌ی مرکز پدید آوردند.

210 ـ ادعای حکومت داشتن ملایان

پایگاه : 1) آیا بت‌پرستی ویژه‌ی روزگار کهن بوده و دیگر از جهان رخت بربسته؟! آیا جهانیان امروز گمراه نیستند؟! آیا گمراهی ایشان کمتر از بت‌پرستان زمان جاهلیت است؟! آیا چه تفاوتی میان باورهای شیعیان و بت‌پرستان هست؟! ادعای حکومت داشتن ملایان (ولایت فقیه) چه بوده و چه تأثیراتی بر کشور و مردم گزاشته است؟!

2) همینکه در شهریور1320 رضاشاه زیر فشار متفقین (روس و انگلیس) و اشغال کشور از سوی ایشان ناچار به استعفا و ترک ایران گردید ، یک دسته‌ی خیانت‌پیشه‌ای (دسته ای که برای نخستین بار شهید کسروی گوشه‌ای از بدخواهیهاشان را در کتاب تاریخ مشروطه‌ی ایران و گوشه‌ی دیگر آن را در کتابهای دادگاه ، افسران ما و دیگر نوشته‌هایش نشان داد و با نام « کمپانی خیانت» شناسانید) دست بکار گردیده کوشیدند هرچه کارهای نیک در زمان آن شاه انجام گرفته بود را بازگردانند و بهم زنند.

یکی از کارهای نیک زمان آن شاه سخت گرفتن به ملایان و گوشه‌نشین گردانیدن ایشان بود که پس از شهریور1320 کمپانی خیانت با چابکی بسیار کوشید ملایان را از نومیدی و درماندگی رهانیده میدان فراخی برایشان فراهم آورد. (برای آگاهی بیشتر کتاب انکیزیسیون در ایران دیده شود.)

3) یکی از زیانمندترین آسیبهای شیعیگری دعوی حکومت کردن ملایانست. گرچه در آن زمان اصطلاح «ولایت فقیه» شناخته نمی‌بود ولی هرچه بود کسروی با تیزبینی ویژه‌ی خود آثار ویرانگر آن ادعا را نیک در‌یافته به مردم بازمی‌گفت. گفتیم آثار ویرانگر ، زیرا در کشوری که میان مردم و دولتش شکافی به آن بزرگی باشد که هر کاری که دولت میکند یک دولت « غیررسمی» دیگری پشت سر « ادایش» را درآورد و به بدگویی ازو پرداخته به ناتوانیش کوشد و از مردم « مالیاتهایی» زیر پرده‌ی کیش گیرد ،‌ یک کلمه : بی‌تاج و تخت پادشاهی کند ، و هرچه یکی می‌ریسد دیگری پشم ‌گرداند ، آن مردم روی آرامش و آسایش نخواهند دید. هر کشوری که در آن ، میان مردم و دولت کمترین شکاف و دوگانگی باشد آن کشور نیرومندتر و به رستگاری و پیشرفت آماده‌تر خواهد بود.