پرچم باهماد آزادگان

191 ـ درباره‌ی جوكيان


      چون در شماره‌ی گذشته سخني از جوكيان هند رانديم اين نوشته را از كتاب پندارها كه درباره‌ی آن گروهست در اينجا مي آوريم :

كساني حال جوكيان هند را دليل آورده ميگويند : جوكيان سختيهاي توانفرسايي بخود دهند. مثلاً يكي بروي يكپا ايستد و سالها همچنان بسر برد. ديگري با يكدست از درخت آويزان باشد و چند سال همچنان ماند. در نتيجه‌ی اين سختي‌كشيها نيرويي در ايشان پديد آيد كه از آينده آگاه باشند و  ناپيدا را دانند و از راز هر كس آگاهي دهند.

190 ـ بهتر است بينديشند و آنگاه بنويسند


چنانكه شنيده ايم آقاي خالصي زاده گفتارهايي در يک روزنامه مي نويسد و از جمله در ميان  سخنان چنين نوشته كه هنگامي كه پيمان بيرون آمد او ميخواسته پاسخها دهد ولي چون در زندان مي بوده نتوانسته است.

ميگويم : بهتر است بينديشند و آنگاه بنويسند. اين سخن از چند جا نادرست است :

1) آقاي خالصي زاده در سال 1309 چون املاك موقوفات را از دربار اجاره كرده بود و برعايا سختگيري بسيار مي كرد از اينرو املاك را از دستش گرفتند و چون در اينجا و آنجا ناخرسندي مي نمود و بد  مي گفت گرفتند و چند هفته بزندان انداختند. ولي پيمان در آخرهاي سال 1312 بيرون آمده كه در ميانه سه سال بيشتر دوري بوده.

189 ـ تلاشهاي بيجا


چنانكه آگاهي يافته ايم بهائيان در تهران نمايندگاني بنزد آقاي ساعد نخست وزير فرستاده دادخواهي كرده اند كه از روزي كه كتاب بهائيگري از چاپ بيرون آمده و پراكنده شده در هر كجا مردم بدشمني با بهائيان افزوده اند و در هر كجا به بهائيان مي تازند و آزار و ستم مي رسانند ، و از نخست وزير دادرسي خواسته اند.
از سوي ديگر هر روز مي شنويم بهائيان بتلاش سختي افتاده اند و از هر راهي كه مي توانند بشورانيدن ملايان و پيروانشان ميكوشند. چنانكه بتازگي از تبريز آگاهي رسيده چند روز پيش از آنكه وحشيگريهاي مراغه و تبريز و مياندوآب رخ دهد ريحاني نام بهايي كه گويا از بازرگانانست به تبريز رسيده و در برانگيختن مردم و پراكندن دروغها با ديگران همدستي نموده بلكه خود يكي از پيشگامان مي بوده است.
نيز مي شنويم چند تني از تهران بقم رفته و در آنجا خود را مسلمان نشانداده و افسانه‌ی قرآنسوزاني آزادگان را دستاويز ساخته به برآغالانيدن ملايان و طلبه ها كوشيده اند.